نویسنده : اوزای بولوت | مترجم : نانسی آلدو
۱۵ ژوئن، یکصد و ششمین سالگرد آغاز نسل کشی آشوریان توسط ترکیه عثمانی بین سال های ۱۹۱۵ تا ۱۹۲۳ برگزار شد. در این بازه زمانی، آشوری ها در کنار یونانی ها و ارمنی ها در معرض نسل کشی قرار گرفتند که در آن کشتار حدود ۳۰۰۰۰۰ آشوری از بین رفتند. آشوریان این جنایت را «سیفو» می نامند که در زبان آنها به معنی «شمشیر» است، زیرا شمشیرها به طور گسترده ای برای قتل قربانیان استفاده می شد.

آشوری ها که به آنها سریانی نیز گفته می شود، مردم بومی مسیحی ساکن خاورمیانه هستند. آنها همواره مورد یورش، نسل کشی و جنایات بسیاری از سوی دولت های منطقه ای و جوامعی مانند ترکیه، عراق، کردها و همچنین گروه های تروریستی مانند القاعده و داعش قرار گرفته اند.
اویگل تورکر، رئیس اتحادیه انجمن های سریانی و ناشر روزنامه ساورا (به معنی امید) در مصاحبه اخیر خود اظهار داشت که حملات و نسل کشی علیه جامعه از ۱۵ ژوئن ۱۹۱۵ در جنوب شرقی ترکیه، در محلی که آشوری ها آن را «طور عبدین» می نامند آغاز شد. طور عبدین به معنی «کوه بندگان» (خدا) است، جایی که آنها هزاران سال در آنجا زندگی کرده اند.
تورکر خاطرنشان کرد که آشوریان می خواهند دولت ترکیه نسل کشی را بپذیرد و از آنها عذرخواهی کند. تورکر گفت: رو به رو شدن با تاریخ قابل توجه است، اگر با آن روبه رو نشوید، نمی توانید در مورد آنچه اتفاق افتاده بحث کنید.
با این حال دولت ترکیه به صورت تهاجمی نسل کشی را انکار می کند. یک مثال تکان دهنده پرونده کشیش کلیسای حضرت مریم سریانی دیاربکر، یوسف آکبولوت است، کسی که جرأت داشت در مورد نسل کشی آشوریان در سال ۲۰۰۰ صحبت کند. در سالی که قطعنامه نسل کشی ارمنی ها در سال ۱۹۱۵ توسط کمیته روابط بین الملل مجلس نمایندگان ایالات متحده تصویب شد، آکبولوت گفت که آشوری ها نیز در طول این نسل کشی به دلیل مسیحی بودن هدف قرار گرفتند. این بیانیه صادقانه وی منجر به آزار و اذیت آکبولوت توسط پلیس ترکیه، سیستم قضایی، رسانه ها و مردم شد.

آکبولوت ابتدا توسط پلیس بازداشت شد. پس از بازداشت او را مجبور کردند تا با خبرنگاران صحبت کند و اظهارات قبلی خود را در مورد نسلکشی رد کند و سپس تحقیقات جنایی علیه وی آغاز شد. |
در کیفرخواست علیه آکبولوت، دادستان خواستار حبس وی از یک تا سه سال به دلیل «تحریک علنی مردم به نفرت و دشمنی بر اساس اختلافات مذهب، نژاد، فرقه و دیار» شد. نهایتا آکبولوت محاکمه و تبرئه شد اما آزار و اذیت و تعقیب وی حاوی پیامی برای همه بازماندگان نسل کشی در ترکیه بود که: «جایگاه خود را بشناس و سکوت کن».
هر چقدر هم که دولت ترکیه به دنبال پنهان کردن حقایق و بازنویسی تاریخ باشد، واقعیت های تاریخی در مورد آشوریان و دیگر مسیحیان منطقه کاملاً مستند هستند. آشوریان، مردم بومی عراق، ترکیه، سوریه و ایران، قرن ها در معرض چندین نسل کشی بوده اند.
مورخان نوشته اند که اولین کشتار آشوریان در دوران معاصر در دهه ۱۸۴۰ در شمال بین النهرین رخ داده است.
پروفسور هانیبال تراویس می نویسد:
ترکان عثمانی اجازه دادند تا آشوری ها کشته شوند و این عمل توسط سردار کُرد «بدرخان بیگ» اجرا شد. به طوری که بدرخان بیگ جمعیت مسلمان اطراف را به «جنگ مقدس» فراخوانده و ۱۰ هزار آشوری را به قتل رسانده، بسیاری از زنان و کودکان را به بردگی گرفته و روستاها را ویران کردند و مورد نسل کشی قرار دادند. سربازان ترک و متحدان کُرد آنها ساکنان نیمی از ده ها روستای مسیحی بین النهرین را به قتل رساندند. زنان و کودکانی که زنده مانده بودند ربوده شده و به بردگی گرفته شدند. برده شدن سرنوشت مشترک مسیحیان عثمانی در قرن نوزدهم بود.
در آغاز قرن بیستم سلطان عبدالحمید دوم عثمانی یک نیروی نامنظم از سواره نظام های کرد حامی دولت به نام حمیدیه تشکیل داد. نیروی حمیدیه همان کاری که جنگجویان عرب در سودان با بومیان آفریقایی در دارفور انجام داده بود با آشوریان و ارمنیان سرکش ساکن امپراتوری عثمانی کرد و آنان را به قتل رساند و بسیاری را به کوچ اجباری مجبور کرد. قحطی، ویرانی شهرها و روستاها و کشتار مسیحیان منطقه از میراث سواره نظام های حمیدیه بود. به کردهای سازمان یافته در حمیدیه تضمین داده شده بود که در قبال اقدامات ظالمانه علیه مسیحیان هرگز به دادگاه ها احضار نخواهند شد.
نیروهای عثمانی ده ها هزار مسیحی بی دفاع را در پایتخت، قسطنطنیه و سایر شهرها و استان های امپراتوری به قتل رساندند.

در سال ۱۸۹۵، معاون کنسول فرانسه در جنوب شرقی آناتولی واقع در شهر دیاربکر از یک عمل تروریستی علیه ارمنی ها و آشوری ها خبر داد.
توصیف وی ما را به یاد «کریستالناخت» یا همان شب بلورین در آلمان نازی می اندازد، صدها مسیحی کشته شدند، صدها خانه مسیحیان به هم ریخته و صدها مغازه متعلق به مسیحیان غارت و سوزانده شدند. در نزدیکی اورفا در ادسا که محل آموزش مسیحیان بود، قتل عام سلطان عبدالحمید منجر به کشتار ۳۰۰۰۰ زن و کودک در داخل کلیسای جامع شهر شد.
پاول کامبون، سفیر فرانسه نوشت که آسیای صغیر به معنای واقعی کلمه در شعله های آتش بود، در همه جا قتل عام بود، کردها و دیگر مسلمانان همه مسیحیان را بدون تمایز از دم تیغ گذراندند. یک معاون کنسول فرانسوی به سفیر فرانسه در قسطنطنیه نوشت که دولت عثمانی چند سالی است هدف خود را در از بین بردن مسیحیان منطقه به تدریج دنبال می کرده و برای رسیدن به هدف خود به سرداران کرد اجازه دادند هر کاری که بخواهند انجام دهند و با هزینه قرار دادن مسیحیان، خود را غنی و هوی و هوس مردان خود را برآورده کنند. این معاون کنسول اعلام کرد گروه حمیدیه، گروهی از سارقین رسمی بزرگراه بودند که وحشت را در سراسر کشور گسترش می دادند. مصونیت آنان از مجازاتی که می بایست به خاطر جنایاتی که هر روز مرتکب می شدند یکی از دلایل کافی برای اثبات سیاست نابودی مسیحیان توسط امپراتوری عثمانی بود.
آزار و شکنجه آشوریان و سایر مسیحیان در نسل کشی از سال های ۱۹۱۵ تا ۱۹۲۳ به اوج خود رسید. پروفسور تراویس می نویسد: سربازان عثمانی و شرکای شبه نظامی کرد و اقوام دیگر آنها صدها هزار آشوری را در معرض یک کارزار عمدی و کشتار سیستماتیک، شکنجه، آدم ربایی، تبعید، فقر و نابودی فرهنگی و قومی قرار دادند.
آشوری ها حتی پس از نسل کشی نیز مورد هدف ترکیه قرار گرفتند. طبق گزارش گروه بین المللی حقوق اقلیت ها، معاهده لوزان، آخرین پیمان خاتمه جنگ جهانی اول در سال ۱۹۲۳ امضا شد و یک سال بعد به اجرا درآمد بر طبق آن معاهده مرزهای ترکیه به رسمیت شناخته شد و به اقلیت های مذهبی – به غیر از آشوری ها – برخی حقوق اعطا شد.
ترکیه دامنه معاهده لوزان را به ارمنی ها، یهودیان و رومی ها یا همان یونانی ها محدود کرده بود. این امر غیرقانونی سایر غیرمسلمانان از جمله آشوریان را خارج از حمایت پیمان قرار می داد. آشوریان به سبب این بی عدالتی و با اشاره به محرومیت غیرقانونی خود خواستار به رسمیت شناختن حقوقشان بر اساس معاهده لوزان اعتراضات بسیاری را داشتند. به دلیل این محرومیت، آنها حق تحصیل به زبان مادری خود را نداشتند و این چیزی بود که بسیاری از آشوریان خواستار داشتن آن بودند و بر اساس همین بی عدالتی آنان همچنین از مدیریت مدارس خود همانند سایر اقلیت ها (البته با محدودیت های دولتی) برخوردار نبودند.

یک سال پس از امضای پیمان لوزان، آشوریان در منطقه حکاری در جنوب شرقی ترکیه در معرض یک نسل کشی دیگر در سال ۱۹۲۴ و ۱۹۲۵ قرار گرفتند. دکتر راچو دانف نوشته :«نسل کشی، تجاوز و غارت علیه آشوریان کماکان ادامه دارد».
دکتر الجیلو می گوید: علی رغم آزار و اذیت شدید آشوریان که قرن ها ادامه داشت، بسیاری از آشوری ها فرهنگ باستانی خود را تا حد زیادی حفظ کرده اند و تا به امروز آنان به نسخه ای از زبان آرامی که زبان عیسی بود، صحبت می کنند. دکتر نیکلاس الجیلو، کارشناس برجسته تاریخ آشوریان و تاریخ خاورمیانه همچنین گفت: زبان آرامی شامل یک خانواده و زبان بسیار گسترده تری بوده است؛ عیسی به زبان آرامی جلیلی و آشوریان به زبان آرامی آشوری صحبت می کردند.

این زبان باستانی اما هنوز توسط ترکیه به رسمیت شناخته نشده است. جامعه آشوری هنوز در تلاش است تا اولین مدرسه ابتدایی خود را در استانبول و بدون هیچ حمایتی از دولت افتتاح کند.
پس از آن آشوری ها قربانی درگیری های شدید بین ارتش ترکیه و پ.ک.ک شدند. گروه بین المللی حقوق اقلیت ها گزارش می دهد که آشوری ها در درگیری بین نیروهای مسلح ترکیه و حزب کارگران کردستان (پ.ک.ک) طی سال های ۱۹۸۴ تا ۱۹۹۹ نیز گرفتار شده اند. آنها از کوچ اجباری، آوارگی جمعی و آتش زدن خانه ها و روستاهای خود رنج برده اند. به آوارگان داخلی غرامت کافی یا مسکن جایگزین ارائه نشده است، حتی آوارگان تا سال ۱۹۹۹ مجاز به بازگشت به خانه های خود نبودند.
در ژوئن ۱۹۹۴، سازمان دموکراتیک آشوری و حقوق بشر بدون مرز پرونده مشترکی را در یک کنفرانس مطبوعاتی در پارلمان بلژیک منتشر کردند که در آن فهرست ۲۰۰ روستای آشوری که طی ۳۰ سال گذشته در ترکیه ویران شده بودند و نام ۲۴ آشوری ترورشده از سال ۱۹۹۰ در ترکیه ذکر شده بود.
در طی دهه ۱۹۹۰، گزارش های مستند سازمان عفو بین الملل و سایر سازمان های حقوق بشری از آزار و شکنجه مداوم آشوریان در ترکیه شامل آدم ربایی (از جمله کشیش ها)، گرویدن اجباری به اسلام از طریق تجاوز و ازدواج اجباری و قتل خبر می داد که این فشارها و انواع دیگر تبعیض های پر از دسیسه جامعه آشوری منطقه را از بین برده است.
در آن دوره بسیاری از آشوریان ساکن جنوب شرقی ترکیه مجبور به ترک سرزمین آبا و اجدادی خود شدند. زمین ها و املاک آنها توسط مردم محلی کرد تصرف شد. اما از اوایل سال ۲۰۰۰، برخی از آشوریان کوچانده شده به روستاها و شهرهای اجدادی خود در منطقه بازگشتند و این بازگشت مجدداً مورد هدف دولت ترکیه قرار گرفت.
به عنوان مثال در ماه آوریل، کشیش آشوری صفر آحو بیلنچ به اتهام کمک به یک سازمان تروریستی در شهر ماردین در جنوب شرقی ترکیه به ۲ سال و ۱ ماه زندان محکوم شد. بر اساس کیفرخواست به اصطلاح شواهد، جرم او ارسال غذا به برخی از اعضای پ.ک.ک است. بیلنچ در ۱۰ ژانویه سال گذشته دستگیر و چهار روز بعد آزاد شد. علیرغم اینکه کشیش وقف زندگی صومعه ای در کلیسای ماریعقوب نصیبین بود، در ۱۶ ژانویه به اتهام عضویت در یک سازمان تروریستی متهم شد.

در ۱۱ ژانویه سال گذشته، یک زوج مسن مسیحی آشوری، هرمز دیریل ۷۱ ساله و همسرش شمونی ۶۵ ساله در دهکده آشوری به اسم کووانکایا در استان سیرناک در جنوب شرقی ترکیه ناپدید شدند.
جسد بی جان شمونی ۷۰ روز بعد توسط فرزندانش در رودخانه نزدیک خانه اش در روستا پیدا شد. قاتلان حتی پس از گذشت یک سال و نیم از آدم ربایی هنوز توسط مقامات دولتی پیدا نشده اند و هرمز هنوز مفقود است. خانواده دیریل می گویند که هیچ جستجوی موثری توسط دولت برای یافتن وی یا بقایای بدن او صورت نگرفته است و حتی دستور محرمانه بودن نیز به پرونده تحقیق تحمیل شد.
به نظر می رسد ناپدید شدن اجباری زوج دیریل به مردم آشوری یک پیام می دهد: «به سرزمین های خود برنگردید.» و این صریح ترین نشانه است که نسل کشی آشوریان در ترکیه هنوز ادامه دارد.